خلاصه کتاب
تو دانشکده پزشکی یه گروه تشکیل میشه واسه رفتن به یه المپیاد جهانی هر چهار نفرشون بهترینای دانشگاه هستن
چهارتا پسر خوشتیپ و خوش قیافه.
کار گروهیشون رو شروع می کنن وسطای کار سرپرست تیم، رهام همونی که از همه سطحش بالاتر می فهمه(جذابترین پسر گروه) که برای ادامه کار به روان شناس احتیاج دارن استادشون یه دختر وارد گروه میکنه و رهام با وجود دختر تو گروه مخالف و هر کاری برای حذفش میکنه اما خب هیوا خانم هر دختری نیست...