من آینارم؛ دختری از تبار چالدران؛ سرزمینی بهشت گونه با مردمانی پرغرور و غیرتمند، سوارکاری ماهر و زبردست؛ عاشقی پرشور با روایتی از عشقی طوفانی و ممنوعه؛ من زاده ی دشت پریشانم با اراده ای پولادین!
با تجربه ی عشقی ناشناخته به نام امیر عباس افرا؛ همان که فرمولهای شیمی ذهنم برآشفت و واله و شیدایم کرد!
من آینار قصه ام و روایت آناشید؛ عروس صحرا از برایت خواهم گفت!
همان که بر پشت چالدران یال مشکی بر تن صحرا تاخت و ماجرای عشقی جنجالی آفرید و میراث گرانبها گشت!
و بلاخره من قصه گوی روایت سالار امیدی خواهم بود مردی از تبار غرور و غیرت، پدری به واقع شیرمرد و خان زاده ای اصیل!
و در نهایت از عطش علیسانِ جوان و جذاب و عاشق پیشه ی ساده دل و مهربانم از برایت می گویم که لبخندهای ناتمام و لودگی هایش از برای خرگوش کوچولوی نازنینش که من باشم؛ ناتمام است و قصه ی عشق آتشینمان زبانزد و شهره ی شهر گشت!
رمان میراث آناشید سرگذشتی از چندین قصه ی جذاب و متفاوت در چند برهه ی زمانی مختلف…
دفتر میان انگشتانم لرزیدند و لرزیدند؛ ناخنهایم از شدت حسادت بروی جلد چرمین و قهوه ای رنگش فرو رفتند!
و تکه بغضی سنگین و برّنده به قدر سنگی چهار لبه تیز؛ بروی گلوگاهم تیغ حسرت کاشتند….
فرصت کمی برای خواندن چند سطر کوتاه؛ از دفتر خاطراتش را داشتم.
سانلی با تلفن همراهش مشغول بود و حواسش پرت من شد….
در همین مابین زمان اندک را غنمیت شمرده توانستم فرصتی خریده و خود را به جایگاه امن خانه اش…..
جایی که پر بود از عطر مخصوص و ناب امیر عباس گونه اش که هر دم روح و روانم را ببازی می گرفت بروم.
مانند این چند وقت گذشته پنهانی با دلی پریشان و افکاری مشوش
با نوک پا وارد اتاق مطالعه اش شدم.
هنوز به خانه بازنگشته بود؛ و زمان کمی باقی بود برای خواندن چند سطر بیشتر از خطوط آتشین اعتراف بر عشقش!
(فکری چون زهر در حال مسموم کردن ذهن آشفته ام بود! )
اینکه دفترش را برداشته و برای ابد مال خود کنم.
اما جرات عملی کردنش را در آینار سرگشته نمی دیدم!
سلام من دوبار خرید اینترنتی رمان میراث اناشید کردم ولی برام چیزی ارسال تشد چکار باید بکنم
عالی عالی بینظیر بود
چرا رمان نصف و نیمه است
مگه رمان رایگان نبود پس چرا ادامش رو باید خریداری کرد.این دیگه چه مدلشه.
پس ادامه رمان نیست
سلام شماکه می خواین ادامه ی رمانو بفروشین همون اول رمان بگین که ماالکی وقتمونو روی رمان نصفه نزاریم
سلام وقت بخیر هزینه رو واریز کردم ولی دریغ از جواب تلفن و یا پیام.. چرا اینکارا رو میکنید من و بقیه رمان دوستان پول واریز میکنیم پول رو دریافت میکنید بعدش هیچ به هیچ ؟حتی جواب هم نمیدید؟سپردم بخدا
سلام اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین لینکشو براتون بفرستم 09024084858