#این رمان جلد دوم رمان تاوان است#
( قبل از شروع داستان از تک تکتون که با انرژیهاتون ترکوندید و انگیزه دادید تشکر. جلد دوم تقدیم نگاهای گرمتون…حال دلتون شاد (:
جلد اول این رمان رو میتوانید از لینک زیر همین الان دانلود کنید
www.romankade.com/1400/08/09/دانلود-رمان-تاوان/
خط، پایان
هدف، درد
چرخش، سرگیجه
خون، زخم
غم، اشک
من، تو!
طبیعت حالم بود. من باشم و زندگی پر از انتقام. من پر از زخم و گلایه ام! تا کجا میتونی هضمم کنی؟
اصلا…می دونی هضم کردن یعنی چی؟!
یعنی بدونی تو دهنت خون و نجسی داری. رگای کنار شقیقت و رنگ صورتت سرخ شده و انزجار وجودتو در بر گرفته، ولی باز راضی به قورت دادن و هضم کردنشی!
اگه هستی!…منم هستم.
سکوتی که به ظاهر با صدای دوتا بچه کوچیک شکسته میشد. دختربچه ای که خونسردی و اخم و جدیت عادت حالت صورتش بود و از طرف دیگه ای پسر بچه ای خندون و مهربون!
امشب فرق داشت. مردای سیاهپوش که رنگ لباسای به رنگ شبشون نوستالژی این کار شده بود مزین بر اعضای خونه بودن.
صدای قدم هاشون قلب پرستار رو از جاش درمی آورد و ناچار دستشو جلوی دهن بچه ها گرفته بود تا ساکت باشن.
خونه رو به هم ریخته بودن و انگار حالیشون نبود و براشون سکوت در حین کار مهم نبود. از خودشون مطمئن بودن.
با زبان اشاره سمت اتاق آخر رفتن. جایی که پایان بازی رو اعلام می کرد…حتی پایان زندگی یه انسان!
صدای جیغ دختر جوان دراومد که سریعا سمتش رفتن و کشون کشون از اتاق بیرون بردنش
دو نفر دیگشون بچه هارو برداشتن و سمت خروجی راه افتادن.