چشمان تو یادم داد فریاد کشیدن را
تا قله به سر رفتن از کـــوه پریدن را
اصرار نکن بانو این پیچ و خم وحشی
در مسخره پیچانده رویای رسیدن را
تا شوق سخن رویید رگبار سکوت آمد
تا در تن خود گیــرد گلــــواژه گزیدن را
با اینکه دهانها را ایمان و قسم بسته
از گوش کــــه میگیرد آیات شنیدن را
تا بوده همین بوده از کاسهی هم خوردیم
در ما ابدی کـــردند آییــــن چریدن را
من داس تو را خوردم احساس مرا خوردی
بیرون نکشاندیم از خود حس جویدن را
با صدای: #هانیا
نویسنده: #علیرضاآذر
مدیریت #فریبا_عرب