مطالب ویژه
دکلمه ی صوتی باران چه ببارد چه نبارد

باران‌ چه‌ ببارد چه‌ نبارد…

باران چه ببارد چه نبارد، مرا یاد خاطرات با تو بودن می اندازد
جایت زیر چتر احساسم خالی‌ است…
خاطراتت، نگاهت و کلامت، چه زیبا از تجسمم عبور می‌کنند!
نامت مرا مدهوش می‌کند در خیالی باطل. صدایت نوازشگر روح و قلب خسته‌ام می‌شود.
چه‌قدر نیاز به کلامت دارم؛ همان کلام پر از مهرت…
حقیقتا جای کلامت در زیر چتر احساسم خالی است!
می‌دانی؟ من چترم را در دست گرفته‌ام، زیر باران یا آفتاب راه می‌روم
و چه زیبا چکه می‌کنند قطرات باران و چه سایه‌ای می‌افکند در زیر تابش شدید خورشید، چتر من!
شاید باورش سخت باشد؛ من با خیال دیدن و آمدنت به این جهان آمدم و قدم زدم در کنار تنهایی خودم؛
اگر توفیق رفیق راهم گردد و دوباره بازگردم هر گز تنها قدم نخواهم زد.
باران را دوست دارم برای آمدنش، باران رفتن بلد نیست؛ فقط می‌آید، آفتاب را دوست دارم برای گرما بخشیدنش. شاید ضربان شلاق باران خیسم کند و آفتاب هم بسوزاندم اما، باز من دوستشان دارم!
می‌خواهم…

 

گوینده و نویسنده: #سیدجوادموسوی

مدیریت #فریبا_عرب

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
لینک های دانلود
پخش آنلاین صوتی
  • اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
0 نظر
نظرات

درباره ما
در میان غبار روزگار، قصه‌هایی ناگفته در انتظار نغمه‌ای دلنشین بودند تا در تار و پود وجودمان ریشه بدوانند و جان تازه‌ای به کالبدمان ببخشند. رمان لند، گویی قافله‌ای از راویان قصه‌گو، این نغمه‌ها را به گوش جانمان می‌رساند و ما را به سفری شگفت‌انگیز در قلمرو بیکران داستان‌ها رهنمون می‌شود. رمان لند، پناهگاهی امن برای عاشقان کتاب و قصه‌خوانان حرفه‌ای است. پس اگر در جستجوی لحظاتی ناب در دنیای خیال و قصه‌های مسحورکننده هستید، به جمع خوانندگان رمان لند بپیوندید و نغمه‌ی دلنشین داستان‌ها را در وجودتان زمزمه کنید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمان لند | دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنزمیباشد.