مثلا تو برای ابد محکومی به ندید کسی که دوسش داری؛ محکومی به قضاوت شدن، محکومی به بیمهری، محکومی به تنهایی تا ابد!
فکر میکنند روانیه، اما از هفتاد تا عاقل سالمتره…
از همون بچگی به جای اینکه پی فوتبال بازی کردن با بچههای محل و کلکسیون ماشینهای کلاسیکش باشه به فکر پدری بود که محکوم بود تا ابد و یک روز اسم دیوونه رو یدک بکشه و حالا این دیوونگی به تنها فرزندش به ارث رسیده بود.
شاید اگر مادرش پدرش رو به خاطر دیوونگیش ترک نمیکرد و به جای فرار مداواش میکرد، پدرش مثل بقیهی هم سن و سالاش پی خوش گذروندن سالهای آخر عمرش بود!
زمونه مثل یه توپ چرخید و چرخید.
بزرگ شد، عاشق شد، اما سرنوشت پدرش نصیبش شد…
بعد از چند سال بیرحم شد..
قلبی که یه روزی جای عشقش بود، یخ زد!
برگشت..
برای انتقام از دختری که دوستش داشت، اما حالا ازش متنفر بود و ثمرهی این تنفر شد یه عشق جدید..
عشقی که بوی صداقت میداد، بوی موندن میداد!
اما دنیا اونقدرام مهربون نیست، هست؟
سلام.جلد دوم حکم غرور کی میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم منتظرجلددومشم یعنی هنوزنیومده؟
نه عزیزم در حال تایپه
هنوز جلد دومش تمام نشده