لیلی دختر پولدار عاشق یه راننده تاکسی میشه و بهش دل میبنده
اما اتفاقی می افته که دختر قصه مجبور میشه با یه پسر پولدار و خشن ازدواج کنه
اما درست شب ازدواجش سر و کله ی راننده تاکسی پیدا میشه و لیلی با لباس عروس از پای سفره عقد بلند میشه و میره سراغش توی کوچه وداماد هم به دنبالش اما…
خواهرش از این بازیگر خوشش می آمد و هر وقت خدا عکس یا پوستری از او می دید برایش می خرید، البته شناخت خودش از بقیه بازیگرها صفر بود و هیچ کدام را نمی شناخت!
اصلا چشمان مبارکش تلوزیون را نمی دید که بخواهد کسی را هم بشناسد!
مجله را روی داشبورد ماشینش انداخت و ماشین را روشن کرد، هنوز حرکت نکرده بود که در ماشین به یکباره باز شد و کسی خودش را درون ماشین انداخت بی معطلی شالش را از سرش بیرون آورد و محله را برداشت و روی صورتش گذاشت و خودش را به خواب زد!
بیچاره محسن پلک بر هم زد تا بفهمد توهم زده یا واقعا یک نفر مسخره بازی اش گرفته؟!
-عذر میخوام که بی اجازه…
-هیس… هیس… تو رو خدا هیچی نگو فقط برو..
کنجکاو سر برگرداند و از آینه به پشت سرش نگاه کرد، چند نفر داشتند به سمتشان می آمدند!
بی معطلی ماشین را از جای پارک گوشه خیابان بیرون کشید و به راه افتاد.
از آن خیابان که گذاشتند و مطمئن شد کسی دنبالشان نیست دست برد و مجله را از روی صورت دخترک برداشت اما همین که نگاهش به جای رژش روی صفحه افتاد وا رفت…
-ببین چه گندی زدی خواهر من؟ من جواب صاحبش رو چی بدم!؟
دخترک صاف نشست و شالش را روی سرش انداخت.
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 25 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید
پس،چرا ادامش نیس
چرا مابقی رمان دوستت دارم ولی در پنهانی را نمیزاربد
مابقی رمان دوستت دارم بزارید