برادرا خواهر پونزده سالهشون رو به خونبهای پسرشون عروس میکنن، غافل از اینکه خونبهایی در کار نیست و خواهرشون تبدیل به گروگانی میشه که قراره برای خطای برادرزادهاش قربانی بشه…
خطایی که این دختر هیچ نقشی در اون نداشته و حالا باید تاوان گناه برادرزاده و بیرحمی برادراش رو با تحمل مردی خشن و بداخلاق بپردازه…
«رضوانه»
بعد از تمام شدن آخرین امتحان، از سالن بیرون میآیم و اولین جایی که دید میزنم، ماشینهای مقابل در مدرسه است. انتظار دارم کسی جز باربد دنبالمان آمده باشد. بدون اینکه کسی را ببینم، کیفم را که قبل از امتحان پشت پنجرهی کلاس گذاشتهام، برمیدارم و خودکارم را داخلش میاندازم. دوباره از دیوار کوتاه مدرسه به مردانی که بیرون منتظر فرزندانشان ایستادهاند، نگاه میکنم. همزمان کژال کنارم میآید و همقدمم میشود.
– چشمم روشن، ببین کی اومده دنبالمون!
با تعجب نگاهش میکنم. با چشم و ابرو به دیوار کوتاه مدرسه اشاره میکند. مسیر اشارهاش را دنبال میکنم و با دیدن باربد که با چند مرد دیگر حرف میزند، اخمهایم درهم میرود و کیفم را روی شانهام محکم میکنم.
– من که باهاش نمیام خیلی بدچشمه!
روی کمرم میکوبد و از ساز مخالف زدنهایم، حرصش درمیآید.
– خله، دوستت داره که اونطوری نگات میکنه! از بدچشمیاش نیست.
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 25 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید
سلام وقت بخیر چرا در اول رمان ها بیان نمی کنید دو جلد هستن یا به صورت نصفه هستن مثل اغوش خالی ؟؟
واقعا که خوب از اول بگید دوجلد خست