اثری دیگرازفاطمه بامداد
با حرص چنگالم رو توبرش بزرگی از کیک شکلاتی فروکردم و به طرف دهنم بردم وهمه ارو تودهنم گذاشتم طعم شیرینش مثل دنیابودبرام مثل بهشت بالذت مشغول خوردن کیکم بودم که کیانا گفت
_بسه یلدا ترکیدی بسه
باحرص نگاهش کردم
_چی میگی تو
چشماش رو درشت کرد
_مثل گاو افتادی به جون هرچی که دم دستت میاد ازوقتی نشستیم توکافه سه تابرش بزرگ کیک خوردی مگه جاروبرقی ای یکم به خودت فکرکن
نگاهش کردم راست میگفت حق داشت ازوقتی اومده بودیم یه سره داشتم میخوردم
_خب چیکارکنم توکه منومیشناسی
_یلدا توخودتم نمیخوای ازاین وضع راحت شی اخه بابا جان اگه دوستداری یکمم تلاش کن یکم پیاده روی کن به اون شکم وامونده ات یکم استراحت بده بیست وچهارساعته درحال خوردنی بخدا منم مثل توبخوام بخورم الان باتوفرقی نداشتم
_خیلی بیشعوری کیانا
_بخدابخاطرخودت میگم یه لحظه اروم به اون طرف نگاه کرد
به میزسمت چپی اشاره کردکه اروم به همون میزچشم دوختم بادیدن دوتاپسر که باخنده به من نگاه میکردن بغضم گرفت عصبی ناخونای مانیکورشده بلندم روتوکف دستم فروکردم
_به جای بغض کردن به فکریه راه اساسی باش
بابغض ازجام بلندشدم کیفم رو از کنارمیزبرداشتم پول روازداخل کیفم دراوردم و روی میزگذاشتم به دستام نگاه کردم دستای چاق سفید با انگشتای کوتاه
سلام رمان قشنگی بود ولی چه فایده این همه وقت میذاری میخونی وسط رمان که میرسی باید از وبسایت خریداری کنی
خب از اول رمان بگید باید خریداری شود نه آخر رمان
سلام رومان به سرخی لبهای یار را نسخه کاملش نیست از خود سایت هم دانلود کردن نصفه و نیمه است
نسخه کاملشو بفرستین