توجه: این نسخه، نسخهی کامل و دربردارنده فصل اول و دوم رمان است.
بدون هیچ تمرینی به جام عشاق صعود کردم
قرعهام به گروه مرگ افتاد
همان جایی که تو بودی!
خلاصه:
ادواردو ایتزو بازیکن تیم یوونتوس به لیگ ایران ملحق میشه تا هدفی فراتر از قهرمانی در سری آ رو دنبال کنه. این هدف
در گرو افشای رازهای تاریک خانوادهی النا رهنما، خواهر دروازهبان تیم رخش تهرانه ولی آیا ادواردو فقط یه بازیکن سادهاست؟ چه چیزی باعث شده که کشورش رو رها کنه؟
بخشی از رمان:
– نمیتونی به بابات بگی جورش رو هم بکش!… ایتزو نیستم اگه تو رو سرجات نشونم.
صدای اون که میاومد یعنی صدای من هم میرفت دیگه بلند گفتم: ببخشید آقای ایتزو منظور شما من که نیستم؟
چندثانیه سکوت حاکم شد. صدای مرددش اومد: النا؟!
– خانم هم بندازید تنگش!
– شب هم انگار نمیشه آرامش داشت.
انسانها توی بعضی از انتخابهای زندگی شون هیچ نقشی ندارند. یکهو میبینند افتادند وسطش! راه فراری هم وجود نداره. همون آش کشک خالهای که بخوری پاته نخوری هم پاته. مثل این که توی کدوم کشور به دنیا بیایند. فرقی نداره تو دلت میخواد کانادا به دنیا بیای یا سوئد یا ایران.
وقتی به خودت میای میبینی فقط مجبوری باهاش کنار بیایی چون حتی قبل از این که تو بتونی حرف بزنی و اظهار نظر کنی برات رقم خورده… بعضیها اسمش رو میذارند سرنوشت ولی من فکر میکنم مردم وقتی میگند سرنوشت دقیقاً همون لحظه ایه که دارند به ناتوانی شون اعتراف میکنند و همه چیز رو گردن یه ایدئولوژی که اتفاقاً گردن گیرش خوبه میاندازند.
سرنوشت چیز بزرگیه ولی دیوارش خیلی کوتاهه میای میگی سرنوشته و همه ی احمقیها و تنبلیها و بی عرضگی هات رو گردن سرنوشت میاندازی. اگه سرنوشت از خودش اختیار داشت یکی میزد تو دهن هر کی که داره گندکاری هاش رو گردنش می
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 21 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید