بنـام حق
رمانِ تویی درد و تویی درمانِ من ( این درد شد درمانِ من !)
نیلوفر عاشقِ دشمنِ پدر اش میشه بخاطرِ این عشق مجبور میشه به پدر اش باج بده، با شریکِ پدر اش ازدواج صوری می کنه تا بتونه بعد از جدایی با فردین ازدواج کنه اما غافل از اینکه شریکِ پدر اش، بزرگ ترین دشنمنه اونه و بعد از ازدواج….
#عاشقانه
#ازدواجاجباری
ا.اصغرزاده
چشم باز می کند و نفس نفس زنان رویِ تخت می نشیند!
چه خوابی بود!
به دست هایش نگاه می کند، تویِ خواب پر از خون بودند و سام روبرویش، غرق در خون روی زمین کشیده می شد، همه جا تاریک بود و کسی که سام را می کشید اصلا دیده نمی شد!
نزدیکِ سه سال گذشته بود و یک سالی می شد که دیگر کابوس نمی دید اما امشب، باز هم انگار شروع شده بودند!
نکند چون سالگردِ سام نزدیک بود!
پتو را کنار زده و بلند می شود، چراغِ اتاق را روشن کرده و لحظه ای چشم هایش را محکم می بندد تا به نور عادت کنند.
ساعت پنج صبح بود.
دیگر امکان نداشت خواب اش ببرد!
پناه می برد به نوشتن، تنها هم دمِ تنهایی هایش!
هفته ی دیگر جشنِ امضایِ اولین کتاب اش بود و او برعکس همه، اصلا عجله و استرس و به قولی دل دل کردن نداشت!
گوشی اش را دست می گیرد و انگشت هایش تند تند رویِ کیبورد می رقصند!
با احساسِ گردن درد و تیر کشیدنِ معده اش، گوشی داغ شده را رویِ تخت رها کرده و به آشپزخانه می رود.
هوا روشن شده بود.
زیر کتری را روشن کرده و بعد از یک دوش، صبحانه ای کامل خورده و به تخت پناه می برد.. باید چند ساعتی بخوابد!
“روش اول خریداز طریق زرین پال”
روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه
اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ 29 هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید
رمان خبی بود اما کاش کاملش هم بود