مطالب ویژه
دانلود رمان دلبر بلاگردان

دانلود رمان دلبر بلاگردان

تصمیمات احمقانه‌ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده‌ام و یک دنیا هراس و پل‌های شکسته‌ی پشت سرم.

چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه‌ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه می‌پنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آن‌ها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بی‌حاصل بود از همان اندیشه‌ها که فکر می‌کنی هست اما نیست… فکر می‌کنی می‌شود اما نمی‌شود.

من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من می‌روم تا کسانی را که از دست داده‌ام نجات دهم من می‌روم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند.

آری من ادامه می‌دهم من خود را فدا می‌کنم تا کسی جز من فدا نشود.

بخشی از رمان

صدای بلند آهنگ روی اعصابم بود. کاش زود‌تر این عروسی مسخره تموم بشه. درسته عروسی بهترین و صمیمی‌‌ترین رفیقم بود؛ اما حس خوبی نداشتم. ویلچر صبا رو تکون دادم و به‌ سمت مادرش رفتم.

– خانم حکمت، صبا بی‌تابی می‌کنه. اگه بشه ما داخل بریم.

لبخندی زد و موافقت کرد. چشمم به برادر صبا افتاد، دانیال.

با دیدنش، خون به‌ صورتم هجوم می‌آورد. ویلچر رو با حرص حرکت دادم. موهام رو یه‌طرف صورتم انداختم و از باغ به‌سمت ویلایی که درست وسط باغ بود، حرکت کردم.

نمی‌دونم چرا عروسی رو توی تالار نگرفتن و اصرار کردن باید همین‌جا برگزار بشه؟! نگاهم به‌ زیرزمین مخوف وسط حیاط پشتی خونه، سُر خورد.

دانیال با چهره‌ای مضطرب، نزدیک زیرزمین ایستاده بود و با گوشی حرف میزد. همین‌جور که به‌ داخل خونه می‌رفتم و نگاهم به دانیال بود، دختری از خونه بیرون اومد و به‌ هم برخورد کردیم.

با این برخورد، دختر زمین خورد و آخی گفت.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 1 میانگین: 1]
خلاصه کتاب
تصمیمات احمقانه‌ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده‌ام و یک دنیا هراس و پل‌های شکسته‌ی پشت سرم.

چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه‌ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه می‌پنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آن‌ها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بی‌حاصل بود از همان اندیشه‌ها که فکر می‌کنی هست اما نیست... فکر می‌کنی می‌شود اما نمی‌شود.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان دلبر بلاگردان
  • ژانر
    جنایی ، عاشقانه
  • نویسنده
    آیلار مومنی
  • صفحات
    1869
  • منبع تایپ
    یک رمان
لینک های دانلود
  • اشتراک گذاری
دیگر آثار
با عرض پوزش محتوایی جهت نمایش وجود ندارد !
0 نظر
نظرات

درباره ما
در میان غبار روزگار، قصه‌هایی ناگفته در انتظار نغمه‌ای دلنشین بودند تا در تار و پود وجودمان ریشه بدوانند و جان تازه‌ای به کالبدمان ببخشند. رمان لند، گویی قافله‌ای از راویان قصه‌گو، این نغمه‌ها را به گوش جانمان می‌رساند و ما را به سفری شگفت‌انگیز در قلمرو بیکران داستان‌ها رهنمون می‌شود. رمان لند، پناهگاهی امن برای عاشقان کتاب و قصه‌خوانان حرفه‌ای است. پس اگر در جستجوی لحظاتی ناب در دنیای خیال و قصه‌های مسحورکننده هستید، به جمع خوانندگان رمان لند بپیوندید و نغمه‌ی دلنشین داستان‌ها را در وجودتان زمزمه کنید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمان لند | دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنزمیباشد.