شهر ترایل یه شهر تازه تأسیسِ که شهردارش، پروفسور کِیلی، برای پر جمعیت شدن شهر به صد نفر اولی که سریع تر اقدام کنند، سکونت رایگان توی بهترین منطقه و خونه های شهر و میده. این خبر که به گوش گلین و رِشا میرسه، عازم میشن تا به شهر برن و اون جا زندگی جدیدشون و بسازن.
غافل از اینکه شهر ترایل، یه شهر آزمایشیِ که پروفسور کِیلی اون و برای امتحان اختراع قدیمی و منحصر بفردش ساخته.
چی میشه اگه احساسات موش آزمایشگاهی بشن؟
حقیقی! تا حالا به عمق این کلمه فکر کردید؟
حقیقی یعنی تَهِ یه حقیقت تلخ.
یعنی تضاد یه دروغ بزرگ.
یعنی سپر یه عشق!
عشق! مطمئناً به این کلمه زیاد فکر کردید.
عشق یعنی شعر یه شاعر تنها.
یعنی تضاد یه تنفر واقعی.
یعنی پناهجوی حقیقت.
یه عشق حقیقی!
و حقیقت، سپر یه عشق!
عالیییییییییی
بسیار رمان زیبایی بود.
قلم قشنگی داشتن و پایان متفاوتی هم داشت.
از طرفی چند تا درس کوچیک هم از زندگی رو یادآور شده بود و با تجربهی شخصیت اصلی اون و به خواننده یاد میداد.
خوندن رمان و پیشنهاد میکنم.
قشنگ بووود
ترکیب تخیلی و عاشقانه همیشه برای من شیرینه
خسته نباشید میگم به نویسنده محترم و خوندنش و پیشنهاد میکنم به دوستداران تخیلی
جالب بود.❤️