رمان: آکرولیزیانا
نویسنده: Fatemeh.Destroyer
ژانر: عاشقانه، طنز، ماجراجویی، تخیلی
خلاصه:
آکرولیزیانا گرهایه که هفت تا زندگی مختلف رو به واسطهٔ ماجراجوییهایی خطرناک و دیوونهوار به هم پیوند میزنه و در نهایت همهٔ این شخصیتهای متضاد و احساسات مبهم به واسطهٔ آکرولیزیانا دور هم جمع میشن و به دنیای ناشناختهای که توی یه زمان دیگه جریان داره فرستاده میشن.
اما در واقع این سفر تفریحی به ظاهر طنز و پر از هیجان که توی ذهنشون سوژهٔ سرخوشی و دیوونهبازیه، یه جنگ تمام عیاره که همهٔ چیزهایی که دوس دارن رو با از دست دادن به بدترین نحو ممکن تهدید میکنه…
آکرولیزیانا دنیایی ماوراءطبیعی با موجوداتی برخواسته از لا به لای تاریخی که الان نابود شده، حاوی نمادهایی از زمانهای دور و انسانهای ویران شدهای که راهی برای برگشت ندارن…
در حالی که بهای پیروزی چیزی جز تلاش برای زنده موندن با قلبشون نیست!
کلید خروج از آکرولیزیانا، در پس آزمونهای مختلفی پنهون شده که هر کدومشون دنیایی از هیجان و ماجراهای جالب رو در پی دارن و در این بین باید پسر گمشدهای رو که مدتهاست راهش به دنیای واقعی رو گم کرده و توی مختصات بی حد و مرزی از ناهنجاری آکرولیزیانا گیر افتاده رو هم پیدا کنن…
پوزخندی زدم و پای راستم و توی شکم کشیدم، سرم و روی زانوم گذاشتم و دستم رو دراز کردم.
با تعجب بهم نگاه میکرد که تلخخندی زدم و چشمهام رو خمار کردم.
– بده قلیون و مشتی، امشب وقت مستیه!
دست دراز شدهاش و روی بازوم کوبید و ژست تمسخرآمیزم رو بهم زد.
موهام رو توی شالم کردم و لبهام رو غنچه کردم.
– تو حس بودم هانی!
– مرده شور سواستفاده گرت رو ببرن! من کی از این اداها درآوردم؟
– بخوای فیلمشم نشونت میدم.
متقابلاً لب و لوچهاش رو کج کرد و با لحنی تهدیدآمیز و نیمه متفکر گفت: روزنامهٔ دیروز رو خوندی؟
به جرات جزِ بهترینا تو رمانا بود. به نویسندش خسته نباشید میگم. فوق العاده بود فوق العاده.
خیلی خوب بود واقعا عالی بود از خوندنش لذت بردم
خیلی خوب بود واقعا عالی بود از خوندنش لذت بردم