مطالب ویژه
دانلود رمان نفس های شب

دانلود رمان نفس های شب

||| بلدم شعر دو چشمت بِسُرایم به دَمی
معنی واژه‌ی دل بردن و بستن بلدی؟
بلدم پل بزنم از دل خود تا به دلت
پای یک شاعر دیوانه نشستن بلدی؟

#شیوا_صالحی |||

خلاصه:
من چکاوکم، دخـتری که از دار دنیا فقط یه مادر دارم که مجبور میشم بخاطر عمل قلب اش و زنده موندش، شرط ازدواج موقت دکتر اش رو قبول کنم و…

#عاشقانه
#ازدواج_اجباری
#پایان_خوش

شروع رمان:

چادر نمازش را تا کرد و رویِ جانماز قرار داد؛ آهی از تِه دل کشید و به ساعت توی دستش نگاه کرد؛ پنج و نیِم صبح را نشان می داد، حتما مادرش برای نماز صبح بیدار شده است!

به پری نگاهی کرد که با دو لیوان چایی کنارش ایستاده بود؛ لیوان را از دست او گرفت و به سمت میز جلوی دِر نماز خانه رفت و رویش نشست..
_ چکاوک باز چرا تو فکری؟

 

از وقتی مشغولِ کار توی بیمارستان شده بود با پری دوست بود؛ چهارسال از چکاوک بزرگ بود و تازه ازدواج کرده

بود.
پری هم روبروی او نشست.

-مادرت بهتره؟

چکاوک آهی از تِهدل کشید و جواب داد:

_ الحمدالله!

پری دوباره پرسید:

_ چرا اینروزا انقدر تو فکری، بگو شاید بتونم کمکت کنم!

 

لینک تهیه نسخه کامل رمان نفس های شب :

 

 

 “روش اول خریداز طریق زرین پال”

 

 

روش دوم خرید از طریق کارت به کارت هزینه

اگه به هر دلیلی با خرید از طریق اینترنت با دو روش بالا مشکل دارید میتوانید مبلغ  28هزار تومن به شماره کارت زیر کارت به کارت کنید و بعد به شماره تلفن (۰۹۰۲۴۰۸۴۸۵۸) نام رمان رو اس ام اس کنید و لینک رمان رو دریافت کنید

6273811615708754

 

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 23 میانگین: 4.3]
خلاصه کتاب
من چکاوکم، دخـتری که از دار دنیا فقط یه مادر دارم که مجبور میشم بخاطر عمل قلب اش و زنده موندش، شرط ازدواج موقت دکتر اش رو قبول کنم و...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان نفس های شب
  • ژانر
    عاشقانه ،ازدواج اجباری ،پایان خوش
  • نویسنده
    ا.اصغرزاده
  • صفحات
    1073
  • منبع تایپ
    رمانکده
لینک های دانلود
  • اشتراک گذاری
دیگر آثار
با عرض پوزش محتوایی جهت نمایش وجود ندارد !
5 نظر
نظرات
  • ناشناس
    24 آبان 1402 | 07:54

    رومان عالی کی ادامش میزارید؟

    • رها
      26 آبان 1402 | 22:57

      پس چرا ادامه رمان نیست

    • ناشناس
      2 آذر 1402 | 11:02

      سلام رومان نفس های شب عالی بود لطفا ادامش رو بذارید

  • Shiva
    1 آذر 1402 | 02:11

    ببخشید این رمان هایی که این سایت یا تو گروه میزارن سانسور شدست ؟

  • ملینا
    3 آذر 1402 | 13:12

    چرا ادامه ندارم

درباره ما
در میان غبار روزگار، قصه‌هایی ناگفته در انتظار نغمه‌ای دلنشین بودند تا در تار و پود وجودمان ریشه بدوانند و جان تازه‌ای به کالبدمان ببخشند. رمان لند، گویی قافله‌ای از راویان قصه‌گو، این نغمه‌ها را به گوش جانمان می‌رساند و ما را به سفری شگفت‌انگیز در قلمرو بیکران داستان‌ها رهنمون می‌شود. رمان لند، پناهگاهی امن برای عاشقان کتاب و قصه‌خوانان حرفه‌ای است. پس اگر در جستجوی لحظاتی ناب در دنیای خیال و قصه‌های مسحورکننده هستید، به جمع خوانندگان رمان لند بپیوندید و نغمه‌ی دلنشین داستان‌ها را در وجودتان زمزمه کنید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمان لند | دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنزمیباشد.