مطالب ویژه
دانلود رمان تکاور از کلثوم حسینی

دانلود رمان تکاور از کلثوم حسینی

همه چیز از شب مرموز و ترسناک شروع شد. از یک عشق قدیمی تا تباه کردن ثمره آن عشق.
آتشی ‌که به پا شد و قتل‌عامی دردناک…
پروای‌ای که از دل مهر و محبت به قعر جهنم ِسرد و بی‌روح فرو آمد و مردی که مردانه ایستاد پای عزت او…
تقابل نفرت و عواطف میان انبوه دشمنان قسم‌خورده و کینه‌توز.

کاری متفاوت و مهیج از کلثوم حسینی

 

بخشی رمان  :

-زدکی چشم چرخاندن در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها می‌دود…
نفس برایش نمانده، نای دودیدن ندارد؛ ترسیده و با تنی منقبض‌شده از واهمه؛ بند کوله‌پشتی‌اش را محکم می‌چسبد.
یک غفلت برابر با تباهی کاملش است، نمی‌خواهد آقاجانش را در تنگ‌نا و ذلت بکشاند‌. اما آن‌ها؛ آن صدای رعب‌آور و کلفت که در پشت‌خط بد و بیراه رکیکی بار آقاجانش کرده؛ مشخص می‌کرد که به هیچ عنوان شوخی در کارش نبود و نیست.
با همان چشمان عسلی‌اش دیده بود. آقاجانش با تمام سماجت‌هایش در پشت خط، خطاب به فرد ناشناش تا چه حد لغز خواند و بعدش…
اما آن چیزی که برایش مُسجل بود؛ بالارفتن ِ فشار آقاجان و دست از کار افتاده و چروکیده‌‌اش می‌بود. با حس خفگی روی قلب نیمه‌کاره‌اش نشست. چشم‌های کم‌سو با آن عینک گرد‌اش خود به خود روی هم قرار گرفت و جیغ بلند مامان بود و…

 

این رمان به درخواست نویسنده رایگان شد

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]
خلاصه کتاب
از میان چاله و چوله‌های آسفالت با نفس‌نفس‌زدن‌های پی‌در پی و چشمان دو دو زده با دزدکی چشم چرخاندن در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها می‌دود...
نفس برایش نمانده، نای دودیدن ندارد؛ ترسیده و با تنی منقبض‌شده از واهمه؛ بند کوله‌پشتی‌اش را محکم می‌چسبد.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رمان تکاور
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    کلثوم حسینی
  • صفحات
    1064
  • منبع تایپ
    رمانکده
لینک های دانلود
  • اشتراک گذاری
19 نظر
نظرات
  • نرگس
    7 آبان 1401 | 10:56

    سلام مرسیییی خیلی منتتظراین رمان بودم.و آخرش خیلی قشنگ تموم شد دوسش داشتم چقد کیف کردم از خوندش

  • وحیده
    7 آبان 1401 | 11:02

    یکدنیا سپاس بخاطر رمانهای قشنگتون دستتون درد نکنه خسته نباشین سرگرمی من داستانهای زیبای شماست

  • سحر
    12 آبان 1401 | 10:04

    رمانش عالیه واقعا
    ولی هرچی میزنم واسه ادامش پول واریز کنم که فایل کامل و دریافت کنم
    نمیشه چرا ؟

    • گلنار
      28 دی 1401 | 00:19

      سلام شب بخیر
      من هزینه رمان تکاور را پرداخت کردم ولی رمان کامل نبود.

      • علی غلامیمدیر سایت
        4 بهمن 1401 | 07:55

        سلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858

  • رویا
    12 آبان 1401 | 10:07

    وایییی من ذوق کردم چقد جذاب بودن امیریل و پروا.عزیزم خیلی قشنگ بود

  • ‼️
    20 آبان 1401 | 22:47

    سلام رمان قشنگی بود دوسش داشتم به دوستامم پیشنهادش دادم
    اما پیشنهاد میکنم رمان های خانم کیانا بهمن زاد حتما بخونید کارش عالیه

  • Rozi
    21 آبان 1401 | 03:42

    سلام من پرداخت آنلاین داشتم ولی لینک واسم نیومده

    • علی غلامیمدیر سایت
      11 آذر 1401 | 20:56

      سلام اسم رمان رو بهم اس ام اس کنین لینکشو بفرستم 09024084858

    • علی غلامیمدیر سایت
      15 فروردین 1402 | 14:10

      سلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین و لینکشو دریافت کنین 09024084858

  • مریم
    13 آذر 1401 | 13:13

    عالیه این رمان.عالیی

  • Zehra
    5 دی 1401 | 12:15

    واقعا عالی هست روان قشنگ

  • سهیلا
    9 دی 1401 | 09:05

    سلام من پرداخت آنلاین داشتم ولی برام لینک نیومد

    • علی غلامیمدیر سایت
      12 دی 1401 | 10:02

      سلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین 09024084858

    • علی غلامیمدیر سایت
      15 فروردین 1402 | 14:07

      سلام برای دریافت رمان اسم رمان رو به شمارم اس ام اس کنین و لینکشو دریافت کنین 09024084858

  • کلثوم حسینی
    12 اردیبهشت 1402 | 21:08

    سلام دوستان گل امیدوارم روزهای خوش و خوبی رو بگذرونید.
    برای خوندن نظرات و پیام‌هاتون، به پیچ‌م مراجعه کنید.
    @kolsum_hossene

  • کلثوم حسینی
    16 اردیبهشت 1402 | 14:10

    سلام و درود
    برای نقد و نظر خوشحال می‌شم، به پیچ بنده مراجعه کنید
    @kolsum_hossene

  • حانیه
    22 خرداد 1402 | 17:33

    سلام ببخشید من مبلغ رمان رو به حساب علی غلامی واریز کردم اما پاسخی یا پی دی افی دریافت نکردم

  • کلثوم حسینی
    30 خرداد 1402 | 14:28

    سلام و خداقوت
    رمان جدید تا ابد در بحر
    اثر دیگه نویسنده تکاور، می‌تونید در سایت مطالعه کنید.

درباره ما
در میان غبار روزگار، قصه‌هایی ناگفته در انتظار نغمه‌ای دلنشین بودند تا در تار و پود وجودمان ریشه بدوانند و جان تازه‌ای به کالبدمان ببخشند. رمان لند، گویی قافله‌ای از راویان قصه‌گو، این نغمه‌ها را به گوش جانمان می‌رساند و ما را به سفری شگفت‌انگیز در قلمرو بیکران داستان‌ها رهنمون می‌شود. رمان لند، پناهگاهی امن برای عاشقان کتاب و قصه‌خوانان حرفه‌ای است. پس اگر در جستجوی لحظاتی ناب در دنیای خیال و قصه‌های مسحورکننده هستید، به جمع خوانندگان رمان لند بپیوندید و نغمه‌ی دلنشین داستان‌ها را در وجودتان زمزمه کنید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق بهرمان لند | دانلود رمان عاشقانه ، رمان پلیسی ، رمان طنزمیباشد.