دانلود رمان ترنم عشق از فاطمه بامداد

دانلود رمان ترنم عشق از فاطمه بامداد

قصاص مردی که به بیرحم بودن معروفه مردی که شکستن استخوان حریف های تو رینگ براش مثل شنیدن صدای امواج دریاست
حالا دست تقدیر شایلی قصه مارو روبه روی قصاص قرار میده
و باید دید که زندگی واسه شایلی معصوم و دلشکسته ما چه خوابی دیده

بخشی از داستان

شایلی غرق خون بیهوش روی زمین سرد خیابون افتاده بود مادر وخواهرش بالاسرش ایستاده بودن اما هیچکدوم ناراحت نبودن اونا فقط شوکه شده بودن شایلی تنها تر از چیزی بودکه فکرشومیکرد با مرگ فاصله ای نداشت….مهراد کنارماشین به شایلی زل زده بود وشایلی رو مقصر میدید مثل همیشه به نظر اون نباید شایلی دخالت میکرد اما اون هیچی ازاحساس دخترمعصومی که نفس های اخرش رومیکشیدنمیفهمید اون شایلی رو درک نمیکرد….دختری که سالها ازعشقی که نسبت بهش داشت سوخت و دم نزد دختری که عشقش جلوی چشماش مال یکی دیگه شد…..شایلی حتی به این جدایی هم رضایت داد اما حاضرنبود به هیچ وجه اتفاقی برای عشقس بیوفته حتی اگه به قیمت جونش تموم بشه